...

یه تیکه از نگفته ها و گفته ها

...

یه تیکه از نگفته ها و گفته ها

...

رفتم عقب نشستم.بعد از من دوتا آقا سوار شدن.

ــ دسّت درد نکنه.هَمی جاها من پیاده میشم.

چند متر جلوتر راننده نگه داشت تا یه آقایی که کنار خیابون منتظر تاکسی بود سوار شه.

ــ ببخشیدا ما یه ۲۰۰،۳۰۰ تومنی میخویم نداریم.رومونم نَمْشه به کَسْ بیگیم.شُمو نداری کاکو؟

راننده تاکسی یه دویصی برداشت و بهش داد.

ــ کاکو دسّت درد نکنه.درمُنده نشی.

.

.

.

۲ دقیقه بعد........آقایی که کنار من نشسته بود:

ــ شایدم راس میگفت.


نظرات 3 + ارسال نظر
هومن دوشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 23:58 http://www.pink-floyd-hp.blogfa.com

شاید راست گفته بود
فقط شاید
نه بیشتر
: )

بهنامترین سه‌شنبه 4 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 13:37 http://behnamtarin.persianblog.ir

ها . آره واقعا چه جالب.سلام

محمدرضا سه‌شنبه 4 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 17:59 http://volcano.blogsky.com

بابا بیخیال...خیلی خفن بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد